وفای شمع

209آذربایجان

پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.
209آذربایجان
یزرگترین سایت شعر
غزلیات
دوبیتی
عاشقانه



وفای شمع
نوشته شده در
بازدید : 261
نویسنده : اکبرحاتم

وفای شمع

مردم از درد نمیآیی به بالینم هنوز

مرگ خود میبینم و رویت نمیبینم هنوز

 

بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم

شمع را نازم که میگرید به بالینم هنوز

 

آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت

غم نمیگردد جدا از جان مسکینم هنوز

 

روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم

گل به دامن میفشاند اشک خونینم هنوز

 

گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست

در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

 

سیمگون شد موی غفلت همچنان بر جای ماند

صبحدم خندید من در خواب نوشینم هنوز

 

خصم را از سادهلوحی دوست پندارم رهی

طفلم و نگشوده چشم مصلحتبینم هنوز



:: موضوعات مرتبط: وفای شمع , ,
:: برچسب‌ها: اشعارفارسی،اشعارعاشقانه،شعر،وفای شمع ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: